وقتی میگفتم با آدمایی که مثل خودمن اوکیم کمتر کسی میفهمید منظورم چیه ، منظورم این بود :
وقتی میگفتم با آدمایی که مثل خودمن اوکیم کمتر کسی میفهمید منظورم چیه ، منظورم این بود :
ده ساله ابو طیاره تو تخم چشمام نگاه کرده دروغ گفته که این پکیج رو داده جرم گیری کنن :)) عهن به مردی که نه رانندگیش خوبه ، نه از تعمیرات چیزی سر درمیاره نه حرف زدن بلده. کاش میتونستیم باهاش تصویه حساب کنیم از شرش خلاص شیم. واقعا عنم میاد دیگه ازش.
از اولش که اسم استویا اومد با خودم گفتم این که همش مواد شیمیاییه شیرین برگش کجاست؟! ولی خستم از این ماهی یه دونه جوش داشتن و بالاخره امتحانش کردم و همون حرف اول بود. کثافت رو هر دفعه خوردم شب از خواب پریدم و معدم اذیت شده :) اصلنم شک نکردم که از اینه :)))
دو تا مود بیشتر ندارم یا حالم بده و به روحم چنگ میزنه یا بقیه رو بولی میکنم. روح من خراشیده شده. فقط مرگ میتونه ترمیمش کنه -
این دیشب پریشب گند ننم یادم اومد و فهمیدم که در واقع پولشو خودمون میدادیم 🤡🤡🤡🤡🤡🤡🤡🤡🤡🤡🤡
واقعا دلم نمیخواد همچین چیزایی تو وبلاگم ثبت کنم ولی کاش یادم بمونه دیگه اون پارکه نرم. دلم براش تنگ میشه ولی خب پارک از اول میعادگاه ساقیا خاله ها بوده و هست :)) مسیرشم خیلی خلوته نمیشه آبروی طرفو پرچم کرد -
از این گلام ریز و بنفشش تازگیا دراومده بود که یادم نبود یه عکس ازشون بگیرم 🙄
امروز واسه اولین بار واسه خودم کیک خریدم و واقعا لذت وصف نشدنی ای داشت 😌💅🏵️ انگار واسه اولین بار حس کردم که چقدر خوبه آدم با خودش خوش باشه :`)
امشب یه چیزی از نوآ بخاطر آوردم که پی بردم این کرکترم وجود داشته و من واسه کسی نساخته بودمش. اریک هم خیلی توهم میزد ولی هیچ کدوم واقعی نمیشد ولی نوآ لعنتی با اینکه الان اصلا نیست سناریوهاش هنوز داره واقعی میشه... یه زخمی روی پای چپم دیده بود