? そうですね

اینجا دفتر ترپی منه

? そうですね

اینجا دفتر ترپی منه

۱۳ مطلب در بهمن ۱۴۰۲ ثبت شده است

هنوزم با خودم می‌گم چون جامعه خیلی عقب موندس ، نباید آدما رو صرفا بخاطر سن کنسل کنم. با اینکه چوب اختلاف سنی خیلی خوردم 

+ بنظر میاد وقتی اختلاف سنی از یه حدی بیشتره دیگه مفید بودن نمی‌تونه دو طرفه باشه :) 

۳۰ بهمن ۰۲ ، ۲۳:۴۲

دلم می‌خواد زخمای عاطفیمو با پول پر کنم ولی همینم نمی‌تونم... فکر نکنم از شاپمم پول بیشتری از ترجمه دربیاد... ولی عیب نداره عوضش دارم برا خودم کار می‌کنم :) ❤️

۲۹ بهمن ۰۲ ، ۲۲:۰۶

 دو سالیه که این میمو دیدم ، هنوزم حقه.
کاش هر وقت کار جدید شروع می‌کنم اینو به خودم یادآوری کنم 
۲۹ بهمن ۰۲ ، ۱۰:۱۴

این جوری نیست که من آندره باشم یا آندره وجود داشته باشه. این زندگی آندره رو ساخت. این زندگی باعث شد که بعنوان یه ته تغاری حرفی واسه گفتن با بزرگسالای دورم نداشته باشم و براشون دلقک بازی دربیارم. این زندگی باعث شد که هیچ جذابیت ظاهری و استعدادی نداشته باشم تا بقیه تو مدرسه بهم جذب شن و مجبور بودم دلقک بازی دربیارم. این زندگی باعث شد که من ظاهرم ریده تر شه و بازم هیچ چاره‌ای جز دلقک بودن واسه ارتباط با بقیه نداشته باشم.

این زندگی باعث شد هیچ چیز سکسیس ای نداشته باشم و واسه داشتن پارتنر دلقک بازی دربیارم. این زندگی باعث شد که من از رو کسالت گیم بزنم انیمه ببینم کارتون ببینم. این زندگی باعث شده که من هنوزم دلقک باشم. هیچ رابطه جدی ای هیچوقت نداشته باشم. هیچ شغل جدی ای هیچوقت نداشته باشم. 

۲۸ بهمن ۰۲ ، ۲۳:۳۹

روزی باید برای بچه‌های دبیرستان نامه بنویسم و بگم حق با شما بود. منم مثل شماها زشت هستم. و آرزوی معشوقه‌ی کسی بودنو با خودم به گور می‌برم. سهمم از این دنیا مثل شماست. روزی پسر زشتی که دنبال کنیزک می‌گرده میاد خواستگاریم. و هیچ چیز از این فراتر نمی‌ره.

و بله حق با شما بود. من واقعا بی جنبه‌ بودم. شاید هنوزم باشم. و هیچ ضعفی بدتر از بی‌جنبگی نیست :) 

۲۸ بهمن ۰۲ ، ۱۱:۰۱