そうですね

اینجا دفتر یادداشت منه
شنبه, ۵ خرداد ۱۴۰۳، ۰۲:۲۹ ق.ظ

N

امشب یه چیزی از نوآ بخاطر آوردم که پی بردم این کرکترم وجود داشته و من واسه کسی نساخته بودمش. اریک هم خیلی توهم می‌زد ولی هیچ کدوم واقعی نمی‌شد ولی نوآ لعنتی با اینکه الان اصلا نیست سناریوهاش هنوز داره واقعی می‌شه... یه زخمی روی پای چپم دیده بود



نوشته شده توسط
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

そうですね

اینجا دفتر یادداشت منه

N

شنبه, ۵ خرداد ۱۴۰۳، ۰۲:۲۹ ق.ظ

امشب یه چیزی از نوآ بخاطر آوردم که پی بردم این کرکترم وجود داشته و من واسه کسی نساخته بودمش. اریک هم خیلی توهم می‌زد ولی هیچ کدوم واقعی نمی‌شد ولی نوآ لعنتی با اینکه الان اصلا نیست سناریوهاش هنوز داره واقعی می‌شه... یه زخمی روی پای چپم دیده بود

۰۳/۰۳/۰۵