نمیتونم بابت اینکه یه مدت واسه یسریا ۱۰۰ بودم و کلی انرژی میذاشتم تا «انتخاب و دوست داشته شم» خودمو سرزنش نکنم...
+ به قول مادرم چرا اونا اینجوری فکر نمیکنن؟
چرا فکر نمیکنن دیگه یکی لنگهی من گیرشون نمیاد که نه فاشیست قومگراس و نه فاشیست مذهبی؟!
چرا اینجوری فکر نمیکنن که کسی رو از دست میدن که زود سین میزنه و زود جواب میده و براشون وقت و انرژی میذاره؟!
و بیشتر وقتام باهاش خوش میگذره؟ :)
چرا نمیترسیدن کسی رو از دست بدن که کمکشون میکنه مشکلشون حل شه؟
چرا نمیترسن کسی رو از دست بدن که چهار تا چیز بارشه و عوام و بیق نیس؟
هنوزم یه عیبایی دارم و پرفکت نیستم ولی اینکه هیچ چیز مثبتمو نمیبینن و هیچ تاثیری روشون نداره رو دیگه نمیتونم!
۳۱ شهریور ۰۲ ، ۰۳:۰۳